معنی دمیدن، (مج.) ملهم کردن، در کشیدن، استنشاق کردن فرو بردن، تنفس کردن, معنی دمیدن، (مجپ) ملهم کردن، در کشیدن، استنشاق کردن فرو بردن، تنفس کردن, معنی bkdbj، (k[,) kgik lcbj، bc ladbj، اsتjaاr lcbj tcm fcbj، تjts lcbj, معنی اصطلاح دمیدن، (مج.) ملهم کردن، در کشیدن، استنشاق کردن فرو بردن، تنفس کردن, معادل دمیدن، (مج.) ملهم کردن، در کشیدن، استنشاق کردن فرو بردن، تنفس کردن, دمیدن، (مج.) ملهم کردن، در کشیدن، استنشاق کردن فرو بردن، تنفس کردن چی میشه؟, دمیدن، (مج.) ملهم کردن، در کشیدن، استنشاق کردن فرو بردن، تنفس کردن یعنی چی؟, دمیدن، (مج.) ملهم کردن، در کشیدن، استنشاق کردن فرو بردن، تنفس کردن synonym, دمیدن، (مج.) ملهم کردن، در کشیدن، استنشاق کردن فرو بردن، تنفس کردن definition,